Web Analytics Made Easy - Statcounter

 به گزارش اتاق خبر به نقل از تهمینه غمخوار؛ بازارنشست وزرای خارجه «دوستان بریکس» با حضور حسین امیر عبداللهیان روز جمعه در کیپ تاون آفریقای جنوبی برگزار شد. در آن نشست موضوعاتی مانند مسائل منطقه‌ای و جهانی، حفاظت از چندجانبه‌گرایی، توسعه پایدار، تاثیرات اقتصادی تحریم‌های بین‌المللی یکجانبه‌، مبارزه با تروریسم و همچنین استفاده از واحد پول مشترک بین کشورهای بریکس که همکاری اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دستور کار دارند و همچنین پذیرش اعضای جدید مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وزیر امورخارجه ایران در حاشیه این نشست با وزیران خارجه عربستان، امارات، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی، کومور و هند دیدار و گفتگو کرد. امیرعبداللهیان در دیدار با مائورو وزیر امور خارجه بزریل ضمن دعوت وی به تهران، با تبریک مجدد پیروزی لولا داسیلوا در انتخابات ریاست جمهوری برزیل، ابراز اطمینان کرد که روابط دو کشور در دوره جدید بیش از پیش گسترش خواهد یافت.

همچنین، وزیر امور خارجه ایران با تاکید بر اولویت‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم، سیاست‌های مستقل برزیل را مورد توجه و اهتمام دولت جمهوری اسلامی ایران دانست و افزود: قدمت ۱۲۰ ساله روابط دوجانبه، سرمایه بزرگی برای دو کشور است؛ ضمن اینکه ایران برای تدوین و امضای برنامه جامع همکاری‌های بلندمدت با برزیل آمادگی دارد.

 

تاریخچه روابط ایران و برزیل

روابط ایران با کشورهای امریکای لاتین از گذشته های دور با شیب ملایمی طی شده است. حتی، با وجود آنکه این روابط در طول سالها با فراز و نشیبهایی روبرو بوده، اما به طور کلی، به دلیل اشتراکات طرفین به ویژه مقابله با امریکا مطلوب بوده است. در میان کشورهای امریکای لاتین، روابط با برزیل و تحولات این کشور که یکی از بزرگترین و موثرترین کشورهای این منطقه محسوب می شود، پر اهمیت است، زیرا این کشور یک شریک تجاری استراتژیک مهم برای ایران در نظر گرفته می شود.

این امر به ویژه در طول جنگ اول خلیج فارس صادق بود؛ زمانی که تهران برزیل را بهترین گزینه خود برای تجارت بین المللی می دانست. بنابراین، ایران واردات گندم از آمریکا را متوقف کرد و به جای آن شروع به واردات آن از برزیل کرد. در همین راستا، روابط دو کشور مراحل مختلفی را طی کرده است. در برخی موارد، این تغییرات در سیاست خارجی برزیل منعکس شد و در برخی دیگر، آنها تلاش هایی را برای تعریف ماهیت روابط سیاسی از طریق روابط اقتصادی و تجاری نشان دادند. ماهیت این رابطه تحت تأثیر شخصیت روسای جمهور متوالی در هر دو کشور، اعتقادات ایدئولوژیک آنها و ماهیت روابط آنها با قدرت های غربی بوده است.

به عنوان مثال، لولا داسیلوا که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ رئیس جمهور برزیل بود، روابط با ایران را در اولویت قرار داد، زیرا قصد داشت تا مسیر روابط خارجی برزیل را به دور از کشورهای آمریکای شمالی و اروپا و به سمت توسعه روابط با کشورهای آمریکای جنوبی، آفریقا و خاورمیانه تغییر دهد. این تغییر در روابط در حال تحول، بین برازیلیا و تهران منعکس شد.

در سال ۲۰۰۹، محمود احمدی نژاد اولین رئیس جمهور ایران بود که پس از بیش از چهار دهه از برزیل بازدید کرد. پس از حمایت برزیل از حق ایران برای انجام تحقیقات هسته ای برای مقاصد صلح آمیز، لولا در ماه مه سال بعد از ایران برای دیدار با رهبر انقلاب دیدار کرد.

برزیل همچنین در ژوئن همان سال به اعمال تحریم های جدید علیه ایران و برنامه هسته ای آن رای منفی داد. با این حال، زمانی که دیلما روسف بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ رئیس جمهور برزیل بود، روابط بین دو کشور به شدت بدتر شد. او روابط با ایالات متحده و حمایت از مسائل جهانی حقوق بشر را در رویکرد خود نسبت به روابط بین الملل در اولویت قرار داد.

 

همکاری های دیپلماتیک

ریشه های روابط دیپلماتیک بین برزیل و ایران به سال ۱۹۰۳ باز می گردد؛ زمانی که معاهده دوستی تحت دستور رئیس جمهور برزیل رودریگ آلوز امضا شد. با این حال، این رابطه تا سال ۱۹۶۱ که حضور دیپلماتیک برزیل در تهران به سطح یک سفارت ارتقا یافت، به بلوغ نرسید. در همین راستا، برزیل قصد داشت تا حضور فرهنگی خود را در خاورمیانه تقویت کند و تا سال ۱۹۷۵، تهران و برازیلیا توافق کردند کمیته ای برای همکاری های اقتصادی و فنی تشکیل دهند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، روابط ایران با کشورهای سوسیالیستی به طور کلی و به ویژه با کوبا در زمان فیدل کاسترو شکوفا شد. بعد از جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) تهران روابط خود را با برزیل که در موقعیت بهتری برای ارائه کمک در بخش های تجارت و صنعت قرار داشت، تقویت کرد. در اکتبر ۱۹۸۸، یک تیم صنعتی برزیلی برای بحث در مورد تامین تجهیزات نیروگاه ها از ایران بازدید کرد. در همان زمان، وزیر صنعت ایران در سفر به برزیل اعلام کرد که دو کشور قصد دارند ارزش تجارت دوجانبه را به ۱.۵ میلیارد دلار افزایش دهند و همکاری های نظامی را از طریق فروش هواپیماهای نظامی ساخت برزیل و آموزش خلبانان ایرانی برای پرواز رونق بخشند. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ تجارت دوجانبه به حدود ۱.۴ میلیارد دلار رسید که بیشتر آن از نفت وارداتی از برزیل بود. تجارت بین دو کشور سپس تا سال ۲۰۰۲ کاهش یافت و پس از آن به طور پیوسته افزایش پیدا کرد. در سال ۲۰۰۶ نیز تجارت فی مابین به ۱.۵ میلیارد دلار و در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۲.۴ میلیارد دلار رسید. همکاری های اقتصادی و تجاری دو کشور هم علاوه بر کشاورزی بر اکتشاف نفت، گاز و معدنی متمرکز بوده است.

اگرچه روابط بین دو کشور در دوران محمد خاتمی بهبود چشمگیری داشت، اما برزیل در برخی مواقع نسبت به رفتار ایران بدبین بود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۵، مقامات برزیل از ارائه کمک به ونزوئلا در مورد برنامه هسته ای خود امتناع کردند، در حالی که مشخص شده بود که کاراکاس بدون همکاری مستقیم ایران آماده حرکت به جلو نیست. این امر نشان داد که علیرغم بهبود قابل توجه روابط، چارچوب نهادی برزیل هنوز اجازه هیچ نوع همکاری را نمی دهد که ممکن است جایگاه بین المللی آن را به خطر بیندازد.

علاوه بر این، سخنرانی های تحریک آمیز و تحقیر آمیز نهادهای غربی پس از روی کار آمدن احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۵، مانع از برخورد آشکار برزیل با ایران شد. با این حال، روابط دیپلماتیک توسعه یافت و برازیلیا آشکارا از تهران در صحنه بین المللی حمایت کرد. به عنوان مثال، در ژوئن ۲۰۱۰، برزیل که در آن زمان یک کرسی موقت در شورای امنیت سازمان ملل را اشغال کرده بود، به اعمال تحریم های جدید علیه تهران به دلیل برنامه هسته ای آن رای منفی داد.

لولا از حق ایران برای پیگیری تحقیقات هسته‌ای صلح‌آمیز و غنی‌سازی اورانیوم برای مقاصد تولید برق با رعایت توافق‌های بین‌المللی دفاع کرد. در همین حال، احمدی نژاد از درخواست برزیل برای اصلاح شورای امنیت و ادعای این کشور برای کرسی دائمی در آن حمایت نمود.

بر همین اساس، روابط ایران و برزیل درست زمانی که احمدی نژاد و لولا در قدرت بودند، دوره ای کیفی در همکاری های سیاسی و دیپلماتیک بود. زمانی که دیلما روسف به عنوان رئیس‌جمهور برزیل منصوب شد، روابط به شدت کاهش یافت. برخی از تحلیلگران در آن زمان اینگونه استدلال کردند که سیاست خارجی برزیل روابط با ایالات متحده و حمایت از مسائل حقوق بشر در سراسر جهان بود.

با این حال، در حدفاصل سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ و تحت رهبری روسف، روابط اقتصادی دوجانبه با وجود تحریم‌های گسترده ادامه داشت. در آن زمان با وجود کاهش گستره روابط تجاری دوجانبه، پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۶ ارزش روابط اقتصادی دو کشور به ۲/۲ میلیارد دلار رسید. رئیس‌ جمهور برزیل در همان سال در دیدار با حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران اعلام کرد که برزیل، ایران را به عنوان قدرت منطقه‌ای می‌شناسد و علاقمند به توسعه روابط تجاری و اقتصادی با این کشور است و در این مسیر از شرکت‌های ایرانی برای سرمایه‌گذاری در برزیل دعوت خواهد کرد.

پس از آن، به دلیل آنکه اقتصاد برزیل در آستانه ورود مجدد به بحران قرار داشت، بولسونارو رئیس جمهور بعدی برزیل مواضع خود را در قبال ایران تلطیف کرد تا تجارت ۲ میلیارد ‌دلاری با ایران را از دست ندهد. از طرفی، با توجه به این نکته که ژائیر بولسونارو از جمله راست‌گرایان افراطی بود و نقاط مشترک زیادی با ترامپ داشت، تحلیلگران استدلال کردند که روابط تجاری و اقتصادی میان ایران و برزیل تحت‌تاثیر نگرش‌های رادیکال سیاست خارجی او قرار خواهد گرفت.

بر همین اساس، گزارشها نشان داد در حالی که در دهه های اخیر روابط ایران و برزیل در مجموع روند رو به رشدی داشته اما از هنگامی که بولسونارو به عنوان یکی از متحدان ترامپ رئیس جمهور راست گرای امریکا در انتخابات سال ۲۰۱۸ به ریاست جمهوری برزیل منصوب شد، روابط تهران_ برازیلیا به خصوص در حوزه سیاست و بین الملل وارد رابطه سردی شد.

 

احیای روابط دوجانبه با بازگشت لولا؟

پس از آن، «لولا داسیلوا» و «ژائیر بولسونارو» وارد عرصه رقابت شدند. در حقیقت، رقابت میان یک پوپولویست ناسیونالیست مورد حمایت محافظه‌کاران مسیحی و یک رهبر سابق اتحادیه‌های کارگری و دو دوره رئیس جمهور برزیل طی سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ بود که لولا در این نبرد پیروز شد.

با توجه به نگاه مشترک ایدئولوژیکی و ضدامپریالیستی داسیلوا، جمهوری اسلامی ایران از انتخاب لولا به عنوان رئیس جمهور این کشور حمایت کرد، چرا که حضور این نوع دولت ها در قدرت و رهبری برای ایران موثرتر خواهند بود.

در همین راستا، برخی از کارشناسان معتقدند که در مقایسه با دولت سابق برزیل، با توجه به سیاست ضدامپریالیستی دولت فعلی و تطابق و نزدیکی با دولت ایران، تعاملات و مراودات اقتصادی و تعاملات تجاری ایران با برزیل افزایش خواهد یافت. اما، بعضی دیگر معتقدند، از آن جایی که روابط اقتصادی چندان وابسته به سیاست دولت ها در گذر تاریخ نبوده است، باید با حضور دولت چپگرا ارتباطات قوی تر و مثمرثمر تری را میان ایران و برزیل ایجاد کرد. عده ای دیگر هم اینگونه استدلال می کنند که برزیل در دوره داسیلوا ضدآمریکایی نخواهد شد و نوعی سیاست متوازن را با امریکا در پیش خواهد گرفت.

با این حال، می توان گفت که منافع اقتصادی و تجاری، محرک اصلی روابط بین برزیل و ایران برای چندین دهه بوده و با وجود آن که تغییرات اساسی در مسیر روابط سیاسی رخ داده، اما عامل اقتصادی همچنان بخش مهم و مؤثری در توسعه روابط دوجانبه بوده است.

در حقیقت، همان گونه که پیشتر گفته شد، ماهیت این رابطه متاثر از شخصیت رؤسای جمهور هر دو کشور در هر زمان، جهت گیری های فکری و روابط آنها با قدرت های غربی بوده است.

  ۱۶

منبع: اتاق خبر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.otaghnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اتاق خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۱۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟

فرارو- جمعه گذشته تهران میزبان دومین "اجلاس بین المللی ایران و آفریقا" بود. نشستی که با حضور مقام‌های ارشد بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به ویژه وزرای اقتصاد برگزار شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل نشست‌ها می‌توانند مقدمه‌ای برای وقوع تغییرات مثبت در روابط خارجی و به طور خاص دیپلماسی اقتصادی باشند.

به گزارش فرارو؛ در این راستا، یکی از نکاتی که چندین سال است از سوی کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران به عنوان نقدی به سیاست خارجی ایران مطرح شده، غافل شدن از برخی حوزه‌های جغرافیایی در عرصه سیاست خارجی و صرفا تمرکز بر برخی مناطق و کشور‌های خاص است. موضوعی که در برخی موارد در بزنگاه‌های تاریخی موجب وارد آمدن آسیب‌ها و خساراتی شده است.

با این همه، دولت سیزهم از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۰، تمرکز ویژه‌ای بر توسعه روابط با مناطق مغفول در حوزه سیاست خارجی ایران معطوف کرده است. ابراهیم رئیسی در دو نوبت در قالب تور‌هایی به کشور‌های آفریقایی سفر انجام داده و توسعه روابط با آفریقایی‌ها را یکی از محور‌های اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توصیف کرده است.

معادله‌ای که در قالب نشست بین المللی اخیر ایران و آفریقا نیز نمود‌های عینی‌تری گرفته است. با این همه، واقعیت این است که اقبال به توسعه روابط با کشور‌های آفریقایی در شرایط حاضر، به طور خاص تحت تاثیر ۳ مولفه مهم و محوری است.

۱. بازارِ رو به رشد کشور‌های آفریقایی

قاره آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را در خود جای داده و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که شاخص‌های اقتصادی در شمار قابل ملاحظه‌ای از کشور‌های افریقایی رو به رشد بوده و پالس هاس مثبتی را در مورد آینده این دسته از کشور‌ها به ویژه در حوزه اقتصادی مخابره می‌کنند.

در حقیقت، هم جمعیت این قاره چشمگیر است و هم درآمد خانوار‌ها در آن رو به بهبود است. این دو مولفه در نوع خود کشور‌های آفریقایی را به یک بازارِ هدف بسیار مناسب برای بسیاری از کشور‌های جهان تبدیل می‌کنند. ایران نیز با توجه به ظرفیت‌های صنعتی و تولیدی خود از این قاعده مستثنی نیست. می‌تواند کالا‌های ساخت خود را که از کیفیت بین المللی برخوردارند و البته کشور‌های آفریقایی می‌توانند آن‌ها را در مقایسه با نمونه‌ای مشابه خارجی، با قیمت کمتری تهیه کنند، به آفریقا صادر کند.

موضوعی که هم برای ایران و هم ملل آفریقایی حامل نفع و سود است.

۲. کسب حمایت موثر سیاسی در عرصه بین المللی

بلوک کشور‌های آفریقایی از وزن قابل توجهی در نهاد‌ها و سازمان‌های بین المللی برخوردارند. آفریقا چیزی در حدود ۵۴ کشور را در خود جای داده که آن‌ها در جنبش عدم تعهد، گروه ۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و دیگر نهاد‌های بین المللی، بازیگران مهم و تاثیرگذاری هستند.

در این چهارچوب، ایران به واسطه توسعه پیوند‌های سیاسی و اقتصادی خود با بلوک کشور‌های آفریقایی می‌تواند روی کارتِ رای‌دهی آن‌ها در نهاد‌های بین المللی حساب ویژه‌ای باز کند. موضوعی که یک برگ برنده موثر  به حساب می‌آید. این مساله به ویژه در بحبوحه تشدید تنش‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین المللی، از ابعاد جدی تری نیز برخوردار می‌شود.

۳. توسعه نفوذ بین‌المللی ایران در قالب یک قدرت منطقه‌ای

در نهایت باید به این مساله نیز اشاره کرد که ایران در منطقه غرب آسیا یک قدرت قابل توجهِ منطقه‌ای است. این کشور به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، طرح و برنامه‌هایی برای توسعه نفوذ خود دارد. مساله‌ای که در عرصه روابط بین الملل برای هر بازیگر دیگری غیر از ایران نیز امری طبیعی محسوب می‌شود.

حال در این میان، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و برخی ملل آفریقایی و در عین حال وجود ظرفیت‌های نرم فرهنگی نظیر حضور شیعیان در برخی کشور‌های آفریقایی و یا مهاجرت تاریخی برخی اقوام ایرانی به کشور‌های آفریقایی، بستر‌های مناسبی را نیز برای توسعه نفوذ ایران در میان کشور‌های آفریقایی ایجاد کرده اند.

بستر‌ها و ظرفیت‌هایی که تاکنون مورد بی توجهی بوده اند و حال توجه به آن ها، یکی از الزاماتی است که با توجه به افزایش وزن و قدرت منطقه‌ای و بین المللی ایران، از اهمیت بسیار زیادی برخودار می‌شوند. معادله‌ای که موجب شده تا بار دیگر قاره آفریقا مورد توجه تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی ایران قرار گیرد.

دیگر خبرها

  • نسخه برزیلی برای خودروسازی ایران
  • تجارت ایران و چین می تواند به ۵۰ میلیارد دلار برسد
  • گسترش سرمایه‌گذاری چین در آرژانتین
  • افزایش حجم تجارت ایران و کوبا به بیش از ۲۴۳ میلیون دلار می‌رسد
  • خبرگزاری کره شمالی جلوتر از مسئولان ایران
  • خبرگزاری کره شمالی جلوتر از مسوولان ایران
  • ضرورت تشکیل کمیسیون مشترک برای پیگیری موافقتنامه‌های دوجانبه بین ایران و اوگاندا
  • پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
  • اخراج بازیکن عراقی از باشگاه صنعتی ایران
  • سفر فرستاده ویژه پوتین به سودان